در چه مواردی مراجعه به روان شناس ضروری است
1.اضطراب
اضطراب هیجانی است که بر عملکرد انسانها تاثیرگذار است. مقدار کم اضطراب برای کارکردهای حیاتی مفید است زیرا ترشح هومورنهای مرتبط با آن انسان را آماده فعالیتهای سازندهای میکند. مثلا هنگام آماده شدن برای امتحان، حاضر شدن به موقع در قرارهای مهم و… فعالیت این هورمونها نقش به سزایی را دارند. اما اگر حد اضطراب از این مقدار کم و سازنده بسیار بیشتر شده و در همه مسائل زندگی حتی امور جزئی باشد مخرب بوده و عملکرد ما را با مشکل مواجه می کند. در درمان شناختی رفتاری اضطراب، ما میآموزیم که چگونه تکنیکها را بکار ببریم تا خود کنترلی پیدا کرده و احساساتمان را مدیریت کنیم.
اضطراب چه زمانی خطرناک میشود؟
اضطراب هیجانی است که اگر از مقدار کم و سازندهاش فراتر رود مشکلات روانشناختی و جسمانی متعددی را ایجاد خواهد کرد. دستهای از بیماریها وجود دارند که علیرغم معاینات بدنی و آزمایشات کلینیکی دلیل توجیه کنندهای برای آنها یافت نمیشود که موسوم به بیماریهای “روان تنی” هستند و در آن نقش عوامل روحی و روانی مثل اضطراب و نگرانی بسیار تعیین کننده هستند، مثل زخمهای گوارشی، میگرن، تپش قلب و فشارخون بالا.
بیشتر بخوانید :دلایل امتناع کودکان از مدرسه رفتن
درمان بیماریهای برپایه اضطراب در کودکان و بزرگسالان:
با آموزش و بکارگیری تکنیکهای شناختی رفتاری، ما روی رفتار و ذهن خود کنترل پیدا کرده و اثرات مخرب آن را کاهش میدهیم. این تکنیکها تفاوتهای ظریفی در کودکان و بزرگسالان دارند. بطور مثال: تکنیکهای شناختی رفتاری مدیریت ترس و اضطراب کودکان و نوجوانان توسط فیلیپ کندال طراحی شده و پروتکلی شانزده مرحلهای و بینالمللی جهت رویارویی و کنترل ترس و اضطراب میباشد که در آن در یک بخشآنها تکنیکها را آموخته و در بخشی دیگر آنها را تمرین میکنند. با این آموزشها کودکان و نوجوانان میآموزند که چگونه با بکارگیری قدرت شناختی و ذهنی خود، توانایی خودکنترلی پیدا کرده و در تمام مراحل زندگی آنهارا دستاویزی برای مواجهه با مشکلات و احساسات منفی قرار دهند.
درمان اضطراب در بزرگسالان تفاوتهای ظریفی دارد، به این صورت که بخش آرام سازی و ریلکسیشن با توجه به شرایط آنها حذف شده است و رویکرد خاص خود را دارد.
2.فرزندپروری
نیازهای روانی کودکان همانند نیازهای جسمانی آنها علایمی دارد. که بسیاری از ما با این نیازهای روحی کودکان آشنا نیستیم. ما برای برآورده شدن نیازهای جسمانی کودکان از هیچ کوششی فروگذاری نمیکنیم، ولی متاسفانه از نیازهای روانی کودکانمان اطلاعات درستی نداریم و نه علائم و نشانه های آن را میدانیم و نه مطالعه کافی در جهت شناسایی و برآورده کردن آنها داشته ایم. با مراجعه به روانشناس، ما در فرزندپروری با رویکرد روانکاوی رفتاری و دلبستگی و بکارگیری نظریههای آن در تربیت کودکانمان میآموزیم که در هر دوره سنی، فرزندانمان از نظر روانشناختی چه نیازهایی داشته و در هر مرحله چگونه با آنها تعامل داشته باشیم.
اغلب ما از دوران کودکیمان شنیدهایم که اگر نوزاد یا کودک شیرخواری گریه میکند یکی از نیازهای جسمانیاش ارضا نشده است.آیا تابحال شنیدهاید که بطور مثال بگویند کودک نیاز به امنیت اش برآورده نشده است؟ یا اصلا اموختهایم که نیاز روانی به امنیت، نیاز روانشناختی چه دوره ای از زندگیمان است و برآورده نشدن آن چه عواقبی دارد؟ یا اینکه یک مادر یا دایه خوب چه ویژگیهایی دارد؟ بطور مثال طبق نظریه روانکاوی، کودک صفر تا یکساله نیاز به امنیت دارد و طبق نظریه دلبستگی، مادر یا مراقب کودک باید ویژگیهای دردسترس بودن و پاسخگو بودن را داشته باشد.اگر نیاز به امنیت کودک برآورده نشود مضطرب شده و این اضطراب را در تمام مراحل زندگی به گونه های مختلفی تجربه میکند. ناخن جویدن، شب ادراری، لکنت زبان، مسئولیت نپذیرفتن در نوجوانی و ریسک ناپذیری در بزرگسالی و اضطراب مرگ در پیری نمونه هایی از آنهاست.
بعد از نیاز به امنیت، نیاز به استقلال، کنجکاوی، آموزش رسمی و غیر رسمی و تقابل با نیازها و بحرانهای دوره نوجوانی مطرح شده و چگونگی تقابل با آنها لازمه تربیت صحیح و فرزندپروری اصولی میباشد.با بکارگیری دانش روانشناسی و نظریههای مختلف در حوزه تربیت کودک،مشکلات روانشناختی آنهارا کاهش خواهیم داد و آنهارا مستقل و کارآمد بار می آوریم.
3.وسواس
ما اغلب وقتی میشنویم که فردی وسواس دارد مرد یا زنی را در ذهن خودم تجسم میکنیم که دائما در حال شستشو یا چک کردن مداوم بسته بودن در یا بسته بودن شیر گاز میباشد.در صورتیکه وسواس که در روانشناسی از آن به “اختلال کنترل تکانه” تعبیر میشود، اختلالی است که در آن افکار، تصاویر و تکانههایی هستند که تکرار شونده بوده و در فرد اضطراب ایجاد نموده و خلاف ارزشهای وی است. در این موقعیتها فرد برای جلوگیری یا خارج کردن افکار، تصاویر و تکانه های اضطرابزا اعمالی را انجام میدهد. این اعمال به صورت موقت اضطراب فردرا کاهش میدهد ولی کامل آن را درمان نمیکند. به این اعمال، رفتارهای ایمنی بخش که امنیت موقت دهنده است. یا تداوم بخش که باعث ادامهدار شدن مشکل میشود میگوییم.
در درمان شناختی_رفتاری، هم افکار و هم رفتار مورد هدف قرار میگیرند. هدف ایجاد تغییرات شناختی و رفتاری در افراد وسواسی است. افراد وسواسی دارای افکار، تصاویر و تکانههای اضطراب زایی هستند که عملکرد طبیعی زندگی آنها را با چالش روبرو میکند. در رویکرد شناختی_رفتاری محوری تصور میشود که با نگرانی شروع میشود، اگر نگرانی درمان نشود تبدیل به اضطراب میشود. در صورت عدم مدیریت و درمان اضطراب فرد مستعد ابتلا به وسواس میشود که در آن ابتدا فرد دچار وسواس فکری و در صورت ادامه دار شدن اضطراب و مشکل وسواس عملی میگیرد.
وسواسها به اشکال مختلفی ظهور مییابند که در دو طبقه وسواس فکری و وسواس عملی قرار میگیرند و برای درمان آنها از چالش های فکری و رفتاری استفاده میشود. در چالش فکری، افکار ایجاد کننده مشکل مورد هدف قرار گرفته و اصطلاحا بازسازی شناختی صورت میگیرد و اعتبار افکار اضطرابزا و وسواسی مورد هدف قرار میگیرند و فرد وادار میشود درباره آنها تفکر کند.
چالش رفتاری درمان وسواس موسوم به حساسیت زدایی منظم است که در آن رفتارهای وسواسی به ترتیب درجه اهمیت فرد دسته بندی و نمره گذاری میشود. و برای جلوگیری از ایجاد اضطراب شدید و رها کردن درمان، اعمالی که کمترین نگرانی و اضطراب را در فرد ایجاد میکند مورد هدف قرارگرفته و بتدریج به مراحل بالاتر و موقعیت هایی که اضطراب زایی بیشتری دارد سوق مییابد. مراجع باید به این بینش و آگاهی برسد که درمان وسواس طولانی و زمانبر بوده و همکاری کامل وی را میطلبد. البته در درمان وسواس گفته میشود که هدف از بین بردن کامل اضطراب نیست و در آن میخواهیم که اضطراب صددرصدی یا نود درصدی مراجع کنترل و کاهش یافته و در حد سی یا چهل درصد مطلوب است.
بیشتر بخوانید : چگونه برای روزهای امتحان برنام ریزی کنیم؟
4.اهمال کاری
اهمال کاری به معنی به تعویق انداختن، کنار گذاشتن و طفره رفتن از انجام کارها و وظایف است. که در آن فرد با خود میگوید، بعدا انجام خواهم داد. در بعضی مواقع افراد ازآن به تنبلی یاد میکنند. اهمال کاری هم میتواند در تصمیم گیری و هم در انجام دادن کارها دیده شود. علل ایجاد کننده آن متعدد میباشد که مهمترین عامل آنرا ناشی از اضطراب میدانند. با توجه به اینکه چه عاملی باعث ایجاد اهمال کاری شده باشد، در درمان شناختی رفتاری، راهکارهای متفاوتی اتخاذ خواهد شد.
اهمال کاری ناشی از اضطراب از تعامل پیچیده بین متغیرهای زیادی مثل تردید در مورد توانایی های خود، ترس از شکست، ترس از موفقیت و کمالگرایی ایجاد می گردد و چرخه معیوبی را ایجاد خواهد کرد. در این چرخه معیوب اضطراب موجب به تاخیر افتادن تصمیم گیریها و انجام دادن وظایف خواهد شد و از سویی دیگر نیز، اهمال کاری و تعلل و تاخیر در انجام دادن کارها منجر به افزایش اضطراب میشود.
درمان اهمال کاری ناشی از اضطراب نیازمند تعهد و انگیزه مراجع دارد و در آن مزایا و معایب اهمال کاری مورو نقد و بررسی قرار میگیرند. در درمان شناختی رفتاری اهمال کاری افکار مزاحم و خطاهای شناختی که روی احساسات تاثیرگذار میباشند شناسایی و مورد هدف قرار میگیرند و با تغییر آنها احساس و رفتار مراجع تغییر میکند.